گریه هایم بی صداست
عشق من بی انتهاست
رد پای اشک هایم بگیر
تا بدانی خانه عشق کجاست
از دوست داشتن
امشب از آسمان دیده تو
روی شعرم ستاره می بارد
در سکوت سپید کاغذ ها
پنجه ها یم جرقه می کارد
شعر دیوانه، تب آلودم
شرمگین از شیار خواهش ها
پیکرش را دوباره می سوزد
عطش جاودان آتش ها
آری، آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپید است
من به پایان دگر نیند یشم
که همین دوست داشتن زیباست.
خدایا
اگر به غرور گرفتار شدم قبل از شکست، هوشیارم کن
اگر به کذب آلوده شدم قبل از رسوا شدن بیدارم کن
اگر از دوست داشتن بیزار شدم به عشق، هوشیارم کن
اگر از یادت غافل شدم به لطفت از خواب بیدارم کن
اگر بیدار نشدم برای،همیشه در خوابم کن
سلامممممممممم
وبلاگ تو که از من خیلی قشنگ تره
اما سعی کن قالبش عاشقانه تر باشه
نیلوفری باشی